نقش نیروهای خارجی در افغانستان درچارچوب دکترین مسئولیت حمایت باتاکید ‏برتامین حق امنیت ‏

thesis
abstract

یکی از موضوعاتی که از دیرباز تاکنون جوامع بشری با آن دست و پنجه نرم می کنند ، عدم ‏تعهد به حقوق یکدیگر و رعایت نکردن حد و حریمی است که بعضاً از جانب انسانهایی با ‏تمایلات خود خواهانه نقض می شود .‏ عامل دیگری که مضاف بر خودخواهی عده ای مستبد باعث درگیری در جوامع می شود ‏نقض آزادی و حریم شخصی اقوام و اشخاص است . آزادی از کلید واژه های اصلی زندگی ‏اجتماعی است . آزادی در جوهره وجود آدمی است و فلاسفه نوعاً معتقدند که انسان آزاد ‏آفریده شده و طبع اولیه افراد مبتنی بر آزادی است . آزادی از جمله مفاهیمی است که در ‏طول تاریخ و فرهنگ های مختلف ، تعاریف خاص و متفاوتی از آن ارائه شده است .‏ تعریف امنیت در قانون به معنای « نبود تهدید » است .‏ ‏ در گذشته های دور امنیت فقط به ‏معنای نبود تهدید نظامی تلقی می شد ، اما امروز مولفه های امنیت زیاد شده و تمامی ابعاد ‏سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی و .... شامل می شود . امنیت به معنای آن است که بستر مناسبی ‏در جامعه وجود داشته باشد به گونه ای که فعالیت های مختلف در ابعاد متفاوت آن به طور ‏عادی و بدون مشکلی جریان پیدا کند .‏ تاریخ پر است از درگیریها ، نزاعها و کشمکشهایی که برای تصاحب و مالکیت برسرزمین و ‏یا رسیدن به منفعتی اتفاق افتاده است . تاریخ گواه بر این است که برخی گروه ها و اشخاص ‏مستبد که جز به منافع و مصالح خود به چیز دیگری پایبند نبودند همواره آرامش و سکون ‏جوامع را بهم زده و سنگ فتنه ای را پایه گذاری می کردند که برای رفع آن گاه نسلهای ‏متمادی با یکدیگر درگیر شده اند.‏ امنیت شرایطی است که در چارچوب آن فرد در مقابل خطرات ، تهدیدات و زیان های ناشی ‏از زندگی اجتماعی مورد حمایت جمع قرار می گیرد . امنیت نیازی بنیادین و پایدار است که ‏برآورده شدن سایر نیازهای جمعی نیز به وجود آن بستگی دارد . ولی گاهی اوقات این امنیت ‏تحت الشعاع قرار می گیرد و آن زمانی است که پدیده ای به نام جنگ رخ می دهد . ‏ در حقوق بین‏الملل، جنگ شیوه اجبار همراه با اعمال قدرت و زور است که می‏توان آن‎ ‎را از ‏نظر حقوقی چنین تعریف نمود:جنگ به عنوان «ابزار سیاست ملی»، مجموعه عملیات‎ ‎و ‏اقدامات قهر آمیز مسلحانه‏ای است که در چهار چوب مناسبات کشورها(دو یا چند‎ ‎کشور)روی می‏دهد و موجب اجرای قواعد خاصی در کل مناسبات آنها با یکدیگر و همچنین‎ ‎با کشورهای ثالث می‏شود.در این جهت، حداقل یکی از طرفین مخاصمه در صدد تحمیل ‏نقطه‎ ‎نظرهای سیاسی خویش بر دیگری است.به این ترتیب، عملیات قهر آمیز مسلحانه وسیله ‏و‎ ‎هدف تحمیل اراده مهاجم می‏باشد.از تعریف ارائه شده می‏توان چنین نتیجه گرفت که‎ ‎مفهوم حقوقی جنگ شامل چهار عنصر یا رکن اساسی است:عنصر تشکیلاتی و سازمانی ( ‏کشورها )، عنصر مادی (اعمال قدرت مسلحانه)، عنصر معنوی یا روانشناسی(قصد و نیت‎ ‎جنگ)و سر انجام هدفدار بودن جنگ(منافع و مصالح ملی ) ‏ آنچه در این میان حائز اهمیت است وجود برخی قوانین اجتماعی است که بر اساس توافق ‏گروه های انسانی وضع گردیده ، قوانینی که در ذات خود تضمین کننده حداقل حدود و ‏حقوق افراد جامعه بود ، قوانینی که پایبندی به آن با خوی چپاولگری منافات داشت .‏ آزادی و امنیت هر دو مفاهیمی هستند که در طول تاریخ و در عین حال توسط اندیشمندان و ‏صاحبنظران ، بسیار به آن پرداخته شده است . این دو مفهوم همواره مورد تعرض و تعدی ‏قرار گرفته اند که این تعرض گاه از سوی مستبدین داخلی و گاه از سوی قدرت های ‏خارجی صورت گرفته است . تاریخ جهان پر است از نمونه های ظلم و ستم ، حمله ، کشتار ‏و غارت و چپاول مردم بی گناه به بهانه های مختلف که از جمله این بهانه ها می توان به ‏تامین امنیت و آزادی افراد اشاره کرد .‏ در تاریخ کم نیستند قدرتهایی که بهانه تامین امنیت ، آزادی و حقوق افراد حداقل حقوق ‏آزادی و امنیت ان ها را هم زیر پا گذاشته اند ، نمونه بارز این قضیه در قرن حاضر در کشور ‏افغانستان قابل مشاهده است . کشوری که سال ها مورد تاخت و تاز قدرت های بزرگ ‏جهانی بوده . دیروز شوروی و امروز امریکا و همپیمانانش در ناتو .‏ مردم افغانستان بیش از 30 سال است که مهمترین نیاز جامعه بشری یعنی امنیت را از دست ‏رفته می بینند . این اصل مهم زندگی از سال 1357 و زمانی که گروه ها و احزاب کمونیستی ‏وابسته به ابر قدرت شرق در افغانستان کودتا کردند و این سرزمین را به سمت بحرانهای ‏عمیق و خانمان براندازی سوق دادند از دسترس افغان ها خارج شد و طی سه دهه گذشته نا ‏امنی ها در این کشور باشدت و ضعف های متفاوتی ادامه داشته است .‏ کودتای کمونیستی سال 57 و مخالفت های جدی ، اقشار مختلف مردم افغانستان ، علما و ‏متنفذین مسلمان این کشور با حکومت کودتاچیان و اندیشه های الحادی تراوش شده از آنان ‏کافی بود تا ایادی استعمار شرق با روشهای مستبدانه به حذف چهره های سرشناس افغانستان ‏از میان علما ، روحانیون و دانشمندان علوم مختلف متنفذین قومی و حتی افرادی از عامه ‏مردم بپردازد و طی حدود یک و نیم سال قریب به یک میلیون نفر را به زنجیر بکشند . ‏محبوسینی که دیگر هیچگاه به خانه ها و آغوش خانواده هایشان باز نگشتند و نشانه هایی از ‏برخی از آن ها سالها بعد در گورهای دسته جمعی بدست آمد .‏ این کودتای خونین همچنین مجوزی شد برای ورود ارتش سرخ شوروی به افغانستان و ‏مقابله در برابر مردمی که حاکمیت یک گروه کمونیستی و الحادی را بر کشور و سرنوشت ‏خود بر نمی تافتند . آغاز تهاجم ابر قدرت شرق به افغانستان سرآغاز از هم گسیختگی ‏بزرگتری بود که این سرزمین را در بر گرفت ، مردم مبارز و بیگانه ستیز افغان زمین در هر ‏نقطه از خاک و کشورشان مورد تهاجم نظامیان بیگانه و آماج حملات سهمگین نیروهای تا ‏دندان مسلح شوروی سابق قرار گرفتند .‏ اما مجاهدت ها و مقاومت سرسختانه ملت مسلمان افغانستان باعث شد تا متجاوزان زمین ‏گیر شده و سرانجام پس از حدود 10 سال تلاش توأم با هزینه های سنگین جانی و مالی ‏خاک افغانستان را ترک کرده و تنها نتیجه ای که از این تهاجم بگیرند ، فروپاشی اتحاد ‏جماهیر شوروی و تکه تکه شدن به کشورها و سرزمین های کوچکتر باشد . شوری از ‏افغانستان خارج شد و حکومت کمونیستی بر جای مانده از آن نیز پس از حدود 4 سال ‏توسط مجاهدین افغان ساقط گشت اما دخالت و توطئه استعمارگران جهانی و برخی از ‏کشورهای منطقه پایان نیافت .‏ این دخالت ها و توطئه چینی ها سبب شد که حکومت مجاهدین که سرمست پیروزی بر ابر ‏قدرت بدون شکست مشرق زمین بود ، به زودی با تفرقه و کشمکش های قومی روبرو شود ‏‏. به همین جهت درگیری های قومی و تلاش هر کدام از اقوام و احزاب قدرتمند در ‏افغانستان برای تصاحب حکومت و قدرت بیشتر ، یکی از پرحادثه ترین دوران تاریخ این ‏کشور را رقم زد و موج جدیدی از نا امنی ها در افغانستان شروع شد . در این دوره از تاریخ ‏که ضربات مهلکی بر زیر ساخت های فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی و امنیتی ‏افغانستان وارد آمد . افغان ها شرایط سختی را تحمل کردند و در بحبوحه جنگ های به ‏اصطلاح داخلی ، هست و بود خود را در معرض نابودی و تاراج دیدند .‏ در واقع می توان گفت که طالبان معلول همین شرایط و اوضاع بودند . این گروه که در ‏مناطق قبایلی پاکستان بوجود آمده و راهی افغانستان شد در پی شعارهای به ظاهر اسلامی و ‏کمک های منطقه ای و فرامنطقه ای بسیار زود توانست بخش اعظمی از افغانستان را تحت ‏اختیار و کنترل بگیرد و در سایه ایجاد یک حکومت استبدادی ، امنیت اجتماعی را از مردم ‏این کشور سلب کند .‏ در سالهای حاکمیت طالبان ، زنان و دختران افغان خانه نشین مطلق شدند و بسیاری از ‏امکانات فرهنگی و رفاهی از مردم افغانستان گرفته شد بگونه ای که استفاده از رادیو در حد ‏زیادی محدود گردید و تلویزیون و سینما به عنوان ابزارهای حرام بطور کلی از این سرزمین ‏برچیده شد .‏ در دوران سلطه طالبان بر بیش از سه چهارم خاک افغانستان بسیاری از علما و دانشمندان و ‏دیگر اقشار این ملت ترک خانه و دیار گفتند و راهی کشورهای دور و نزدیک شدند تا ‏یکباردیگر افغانستان از قشر تحصیل کرده و نخبگان امور اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و ‏اقتصادی خانه تکانی شود .‏ به هر حال در این دوره از تاریخ سیاه افغانستان لطمات جبران ناپذیری بر پیکره ملت مسلمان ‏افغانستان وارد آمد و امنیت عمومی از این آب و خاک رخت بر بست . اما حادثه 11 سپتامبر ‏و حمله تروریستی به شهرهای نیویورک و واشنگتن که در آن برجهای دو قلوی سازمان ‏تجارت جهانی و ساختمان پنتاگون نشانه رفت ، بهانه ای شد برای حاکمان وقت کاخ سفید ‏که رویای خود را به منظور وارد شدن مستقیم به صحنه تحولات افغانستان عملی کنند . این ‏بود که طالبان با حمله هوایی سنگین نیروهای امریکایی و متحدان واشنگتن و حمله زمینی ‏نیروهای جبهه متحد اسلامی افغانستان از صحنه سیاسی این کشور محو شد و بقایای این ‏گروه به همراه بازمانده های شبکه القائده به مناطق قبایلی پاکستان گریختند اما این پایان کار ‏نبود .‏ امروزه و پس از گذشت حدود 9 سال از برچیده شدن تشکیلات طالبان و القائده از افغانستان ‏نیروهای ساماندهی شده این دو گروه هر ساله قدرت بیشتری می گیرند و با نا امن کردن ‏فضای این کشور و انجام حملات تروریستی از یک سو و از سوی دیگر نیروهای خارجی با ‏بمباران ها و عملیات های مختلف که بعضاً علیه غیرنظامیان انجام می شود امنیت عمومی را ‏در افغانستان دچار اختلال و چالش جدی کرده اند .‏ گسترش روز افزون نا امنی ، افزایش کشت و قاچاق مواد مخدر ، رشد و بی بند و باری و ‏فقر ، همه و همه از جمله مواردی است که بیش از پیش جامعه افغانستان را با خود درگیر ‏کرده است . در راستای این مسئله در این پژوهش سعی شده تا به تاثیری که حضور نیروهای ‏خارجی و بین المللی مستقر در افغانستان بر امنیت مردم این کشور در پرتو مبانی حق امنیت ‏ودکترین حمایت دارند پرداخته شود و این موضوع مورد تحلیل قرار گیرد که آیا اصولاً ‏نیروهای خارجی و بین المللی می توانند حق امنیت شهروندان کشورهای دیگر را تامین کنند ‏؟ در انتهای این پژوهش هم سعی براین داریم تا ساز و کارهای منطقی و کارامد تامین حق ‏امنیت مردم افغانستان را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم .‏ برای رسیدن به این منظور بریده ای از تاریخ معاصر افغانستان از سال 2001 تاکنون را که در ‏مطبوعات ، رسانه های همگانی ، کلام حاکمان وقت امریکا و افغانستان و جامعه بین الملل و ‏نهادهای مدنی و نظرات کارشناسی متبلور شده را مورد بررسی قرار داده و با تحلیل این داده ‏های اسنادی تلاش می کنیم برای یافتن پاسخی بی طرفانه و منطبق با واقعیت برای سوال ‏هایی که در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به آن هستیم .‏

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

نقش مسئولیت حمایت در تضمین امنیت انسانی

در گزارش سال 1994 «برنامه توسعه ملل متحد» رویکرد امنیتی جدیدی با عنوان «امنیت انسانی» مطرح گردید که فرد را با تمام نیازهایش مورد حمایت قرار می‌داد. بعد از مطرح‌شدن این رویکرد، و هم‌زمان با واکنش شورای امنیت نسبت به قضایای رواندا و کوزوو دکترین مسئولیت حمایت در راستای حمایت از غیرنظامیان پا به عرصه ظهور گذاشت. از این رو، نوشتار درصدد است تا با عنایت به تغییر این رویکرد به این سئوال پاسخ دهد که ا...

full text

مصونیت دولت‌ها در پرتو دکترین مسئولیت حمایت

مصونیت قضایی دولت در حاکمیت و برابری دولت‌ها ریشه دارد. به عبارت دیگر، مصونیت به معنای ناممکن‌بودن اعمال صلاحیت قضایی دادگاه‌های داخلی بر دولت‌های خارجی است. در پی تحولات مربوط به حقوق بشر، مداخلاتی در امور داخلی دولت‌ها به موجب دکترین مسئولیت حمایت صورت گرفته و چالش‌هایی را در زمینۀ حاکمیت دولت به وجود آورده است و این سؤال را در ذهن متبادر می‌کند که آیا دکترین مسئولیت حمایت می‌تواند مانعی برای...

full text

جایگاه دکترین مسئولیت حمایت در بحران سوریه

دکترین مسئولیت حمایت محصول فجایع انسانی ناشی از نقض گسترده و نظام‌مند حقوق بنیادین انسان‌ها در دهۀ 90 میلادی و همچنین اقدام‌هایی است که موجبات تهدید علیه صلح را فراهم آورده  که این امر در قطعنامه‌های شورای امنیت منعکس است. براساس گزارش دبیر کل وقت سازمان ملل، در نهایت مسئولیت حمایت به موجب بندهای 138و 139 بیانیۀ سران دولت‌ها در اجلاس مجمع عمومی ملل متحد در سال 2005 به تصویب رسید. مسئولیت حمایت ...

full text

نقش حمایت خارجی در احیای طالبان در افغانستان

بیش از ده سال از سقوط طالبـان از قدرت در افغانستان و مداخله ی نظامی بین المللی می گذرد؛ امّا هنوز شناخت کمی از منشأ و علل شورش فعلی طالبان در افغانستان وجود دارد. به رغم این که حکومت طالبان سقوط کرده است؛ امّا سقوط آن ها از قدرت موجب نابودی این گروه  نشده است. مبارزه با طالبان یکی از مهم ترین چالش های آمریکا، ناتو، دولت حامد کرزی و بالطّبع جامعه ی جهانی است. چه عواملی به احیای گروه طالبان در افغان...

full text

دکترین مسئولیت حمایت شورای امنیت در بحران یمن و سازوکارهای قدرت در خاورمیانه

بنا به گزارش نهادهای بین­المللی حقوق بشری، وضعیت حاکم در یمن گویای یک وضعیت بحرانی در این کشور است به نحوی که هیچ نهادی در این کشور قادر به تأمین امنیت مردم آن نیست. در چنین شرایطی شورای امنیت می­بایست از شأن و منزلت و حقوق اساسی مردم یمن تحت لوای «دکترین مسئولیت حمایت» حمایت نماید. با نگاهی به عملکرد شورای امنیت، این شورا نتوانست در انجام رسالت واقعی خود در زمینه بحران و فاجعه انسانی در یمن مو...

full text

نقش دکترین «مسئولیت حمایت» در سیاست خارجی آمریکا (با تاکید بر رویکرد مداخله گرایانة جدید در تحولات کشورهای عربی)

مریم باقری-سیدجواد امام جمعه زاده-محمود جلالی کروه نگرانی از نقض گستردة حقوق بشر، منجر به پدید آمدن مفهومی جدید در حقوق بین الملل، به نام دکترین «مسئولیت حمایت» شد. ایالات متحده با استفاده از نقش مداوم به عنوان یک رهبر جهانی و به دلیل منافع شخصی، به نظریة مسئولیت حمایت روی آورده است. تحولات شمال آفریقا و خاورمیانه، موجب طرح مجدد بحث مداخلات بشردوستانه در قالب دکترین مسئولیت حمایت گردید. در رفتا...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023